صفویان و شکوفایی بهشهر
شاه عباس اول در سال 1021 هجری قمری متوجه مازندران شد. مصباح نمینی خصوصیات منحصر به فرد از جمله نزدیکی کوه و دریا، پوشش گیاهی غنی و زیبای منطقه، وجود شبه جزیره زیبای میانکاله، نزدیکی به محل تولد مادر شاه، نزدیکی به فرحآباد که شکارگاه شاه بود و دلایل سیاسی و نظامی از جمله سیاست تمرکززدایی از پایتخت و توجه به سایر شهرهای دایران را دلیل اصلی توجه شاه عباس به این منطقه عنوان میکند.
در پی این توجه شاه عباس فرمان ساخت مجموعه باغهایی در اشرف البلاد را داد. وقتی «پیترو دلاواله» در
سال 1027 وارد این شهر شد آن را چنین توصیف کرد: «اطراف این شهر باز است به جز قصر شاهی که هنوز ساختمان آن به اتمام نرسیده و باغهای مربوط به آن و یک خیابان پرازدکان و خانههای چندی که
بدون نظم و ترتیب در وسط درختان ساخته شده و اطراف آنها را زمینهای وسیعی احاطه کرده دیگر چیزی در آن وجود ندارد. جمعیت این شهر کم نیست زیرا شاه بسیاری از طوایف را به آن جا کوچ داده است. به خصوص موقعی که خود او در آن جاست به تعداد ساکنان محل افزوده میشود. در این محل چشمه های آب شیرین و زلال فراوان است و به اندازهای درخت در آن جا وجود دارد که خانهها در میان آنها گم شده است.»
پیترو دلاواله تردید داشت که بهشهر را شهری در جنگل بنویسد و یا جنگلی که به علت سکونت افراد حالت شهری به خود گرفته است.
به نظر کارشناسان شاه بر فراز ارتفاعات البرز و در سه کیلومتری جنوب شرقی بهشهر مجموعه زیبای عباسآباد را به وجود آورد. این مجموعه به لحاظ ارتفاعی آب و هوای مطبوعتری دارد و به طور کامل مسلط بر مناظر اطراف بوده و شامل کاخ شاهی و محوطه گلباغ و آببندان عباسآباد بوده است.
به گفته این کارشناس مجموعه باغهای بهشهر و این مجموعه به هم مربوط و در حقیقت یک مجموعه و در خدمت شاه بوده است.
«فریزر» در سال 1238 درباره باغهای اشرف البلاد مینویسد: «مجموعه باغهای اشرف با دیوارهای بلندی از هم جدا میشوند و برای ورود به هر یک از این باغها باید از دروازه آن عبور کرد. این مجموعه از شش قسمت جداگانه تشکیل شده است که هر کدام باغی جداگانه داشته است.
پنج قسمت آن محصور به دیوارهای محکم و به نامهای باغ شاهی، باغ صاحبالزمان، باغ حرم، باغ خلوت و باغ تپه خوانده میشدند که امروزه از این دیوارها و دروازهها اثری باقی نمانده است.
چنانچه مصباح نمینی میگوید: «با این که هر باغ از باغ دیگر جدا میشد، ولی پیوستگی و ارتباط بین آنها به طور کامل مشهود و محسوس بود و عمارتها نقش عناصر گذر فضایی بین دو باغ مجاور را بازی میکردند.
این ارتباط و پیوستگی فقط در مجموعه باغهای داخل شهر به پایان نمیرسید بلکه راههای شاه عباسی این مجموعه باغ و مجموعه عباسآباد را چون دانههای تسبیحی به هم متصل میکردند.»
به گفته مصباح نمینی، یک راه سنگفرش پس از عبور از چشمه عمارت به التپه (زادگاه مادر شاه) میرفت و از آن به مجموعه عباسآباد میرسید. در بالای تپهای و مسلط بر شهر و در زمان شاهعباس دوم کاخ صفیآباد بنا شد. این کاخ نه تنها ارتباط عناصر قبلی را تضعیف نکرد، بلکه خود نیز به این مجموعه پیوست.
در نهایت این مجموعه، مجموعه زیبایی از باغ در باغ را به وجود آورد که در عین کثرت، وحدت در آن دیده میشود.
بر پایه گفته مورخین این شهر در بدو تاسیس شامل بخشهای اصلی، مجموعه عباسآباد، مجموعه صفیآباد و باغها و تاسیسات همایون تپه که در زمان شاهعباس دوم در شمال شهر به وجود آمد، بوده است.
ـ باغ های بهشهر در تاریخ بهشهر
با این که امروزه ارتباط این مجموعه باغها از بین رفته است اما با مطالعه این باغها از روی نسخ تاریخی و احیای وضع موجود شاید بتوان روحی در کالبد این آثار گرانبها دمید.
باغ شاه در حقیقت هسته اصلی باغهای بهشهر است و دیوانخانه در آن قرار داشته است. «پیترو دلاواله» در سال 1027 قمری درباره باغ شاه چنین مینویسد: «این باغ عبارت از مربعی است که در انتهای جلگه در پای تپههای پردرخت واقع شده و پشت کاخ است. دیوانخانه در وسط باغ واقع شده و بنایی است که طول آن سه برابر عرض آن است. جلوی این بنا کاملا باز است ولی در عقب و طرفین آن دیواری است که از پنجرههای متعدد پوشیده شده است. جلو بنا خیابانی طولانی که سنگفرش است وسط آن جویی جاری است و از حوضی که جلو دیوانخانه ادامه پیدا میکند و تا پای تپهها و انتهای باغ پیش میرود.
این عمارت در حمله افغانها سوزانده شد و در سال 1144 قمری دوباره توسط نادرشاه ساخته شده و عمارت چهل ستون نام گرفت. این عمارت دارای 16 ستون چوبی بود. این عمارت در دوره قاجار به طور اساسی تعمیر شد. در زمان پهلوی بنای چهلستون ساخته شد و در حال حاضر ساختمان شهرداری بهشهر است.
به گفته مصباح در برابر عمارت چهلستون حوضی بوده که اطراف حوض از سنگهای یک پارچه که روی آنها قالیچه پهن میکردهاند و محل نشمین بوده و شاه از بالا با مردم گفت و گو میکرده است.
در حال حاضر از این حوض بزرگ اثری نیست و تبدیل به فضای سبز شده است. سنگهای یک پارچه که در اطراف جویها به کار رفته تا امروز نیز باقی است.
بر روی لبه سنگها سوراخ هایی دیده میشود که محل قرارگیری شمع بوده است. با روشن کردن این شمعها و انعکاس آنها بر آب مسیر آب به نحو زیبایی نورپردازی میشده است.
کف باغ سنگفرش بوده است و در سراسر این مسیر آبشارهایی وجود داشته است.
امروزه نیز این آبشارها موجودند و آن چه که این آبشارها را منحصر به فرد و شاخص میکند، بافتهای متنوعی است که این آبشارها دارند.(uan)